جدول جو
جدول جو

معنی موره داغ - جستجوی لغت در جدول جو

موره داغ
نوعی داروی گیاهی، گندواش را پخته و جهت مداوا در محل درد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُو رَ دَ رَ)
دهی است از دهستان آلوت بخش بانۀشهرستان سقز واقع در 24000 گزی باختر بانه و 8000 گزی مرز ایران و عراق. کوهستانی و سردسیر و دارای 55 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه گوره دار است. محصولات جنگلی و مختصر غلات دارد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِ صَ فَ)
محلی است در ارزنجان که در سال 639 هجری قمری بین بایجو نویان وغیاث الدین کیخسرو جنگی در این محل رخ داد. (از تاریخ مغول اقبال ص 146) : و در آن وقت سلطان روم غیاث الدین کیخسرو پسر علاءالدین بود به موضع کوسه داغ بابایجو نویان مصاف داد. (جامعالتواریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
مهره دارنده. صیقلی کرده و جلا داده. (ناظم الاطباء). رجوع به مهره در این معنی شود، که مهره داشته باشد. دارندۀ مهره:
بسته چو حقه دهن مهره دار
راهگذر مانده یکی مهره وار.
نظامی.
، جانور که ستون فقرات دارد:
هم در او افعی گوزن آسا شده تریاقدار
هم گوزنانش چو افعی مهره دار اندر قفا.
خاقانی.
رجوع به مهره داران شود
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
در تداول عامه، جریمۀ نقدی. جزای نقدی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 10 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 520 تن. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام سلسله جبالی است در آذربایجان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 151، 164)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موزه دار
تصویر موزه دار
گنج پرداز گنج خانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه دارای مهره است ذی فقار. یا مهره داران. نام عام کلیه جانوران استخواندار جانورانی که دارای استخوان میباشد و بالمال صاحب تیره پشت (ستون فقرات) هستند استخوانداران ذی فقاران ذوفقاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره داغ
تصویر نقره داغ
نکره داغ بد گند پول چای پارک پاره جریمه پولی پول داغ، باج رشوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره داغ
تصویر قره داغ
ترکی سیاکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره داغ
تصویر نقره داغ
جریمه و تاوان سخت (پولی) که فراموش نشود
فرهنگ فارسی معین
نوعی درمان سنتی به وسیله ی انبر داغدر این نوع از درمان سنتی، شیر
فرهنگ گویش مازندرانی
جریمه ی پولی، تنبیه سخت
فرهنگ گویش مازندرانی
آب گندواش که جهت رفع درد گوش و شکم درد به بچه خورانند
فرهنگ گویش مازندرانی